سلام
زین به بعد با ((تیم سایبری شهید سید مجتبی هاشمی))در خدمت شما عزیزان هستیم...
سلام
زین به بعد با ((تیم سایبری شهید سید مجتبی هاشمی))در خدمت شما عزیزان هستیم...
مچ شیطان را گرفتم. کجا؟ در محل نفس! حالا میفهمم چرا مدام طلب میکنم که هرچه زودتر شهید شوم. برای اینکه تحمل خستگی را ندارم. برای اینکه زیر بار هر گلوله آر پی جی که به نظرم پنجاه کیلو میآید، دارم از پا در میآیم. برای اینکه نمیخواهم تشنگی را تحمل کنم، و یک کلام: برای اینکه زرنگ تشریف دارم. کجا آقا؟ بایست بجنگ. وقت برای شهادت زیاد است، اما وقت برای شکار تانکهای دشمن کم. نمیبینی با چه سرعتی پیش میآیند؟ نمیبینی برو بچه هایی که ساعتها پیش از تو در اینجا بوده اند و جنگیده اند همچنان میجنگند و تشنه لب به این سو میدوند تا گلوله آر پی جی بردارند و به آن سو میدوند تا تانکی شکار کنند؟
حالم ازت بهم میخورد، ای شیطان لعین! و خاک بر سر تو نفسی که بازیچه اویی. تشنه ام؟ به توچه. گرسنه ام؟ به تو چه. خسته ام؟ به تو چه ...
به تو پناه میآورم، ای خدایی که حساب همه چیز را داری. اگر لایق بودم، مرا به وقتی شهید کن که یک ذره شائبه در خواسته ام نباشد.
آقا جان اگر اسب ها را زین کرده ای ! اگر 313 یار آماده اند ، قبل از آن که بیایید حاج احمد را بفرست.قبل از آمدن متوسلیان را بفرست تا یک سیلی از آن سیلی های حیدری اش ، بزند در گوش این روزگار نامرد...
حاج حمید بناء نویسنده برنامه از آسمان، در گفتگو با خبرگزاری دفاع مقدس گفت: باید به فرهنگ نگاه کلی داشت و واقعیتها را در نظر گرفت. هرچند دست یابی به واقعیتها برای ما سخت است و ما به آن اطلاعات دسترسی نداریم.
وی ادامه داد: متاسفانه در زمینه دفاع مقدس، هر ارگانی خط خود را پیش می برد. همیشه در این زمینه موازی کاری انجام شده است و این خود یک معضل بزرگی است.
خدایا!گفتم:خسته ام.
گفتی:لا تقنطوا من رحمه الله…از رحمت خدا نا امید نشوید
(سوره زمر ، آیه۵۳)
گفتم:کسی نمیدونه تو دلم چی میگذره.
گفتی:ان الله بین المر…خدا حایل است میان انسان و قلبش
(سوره انفال،آیه۲۶)
گفتم:کسی رو ندارم.
گفتی:نحن أقرب الیه من الورید...ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم
(سوره ق،آیه ۱۶)
گفتم:ولی انگار اصلا منو فراموش کردی.
گفتی: فاذکرونی،اذکرکم…منو یاد کنیدتا به یاد شماباشم
(بقره،۱۵۲)
مــن یـکــــ دخـتــر چــادریـــم ...
دیگه حرفی ندارم...
تعداد صفحات : 8